چه قدر پاییز می خواهد دلم

عکس نوشته پاییز

کی این روزهای دلتنگ تمام می شود

کی این روزهای تلخ و تکراری

روزهای بی پایان انتطار

روزهای سخت دوری

روزهای پر از زخم های کهنه

با درد بی کسی و بی رحمی و تنهایی

کی این روزهای نامراد نامرد به پایان می رسد

چه وقت می شود که چای من تا خوردن سرد نشود

و من غصه  را تمام کنم و به سراغ قصه هایم بروم

آری منتظرم تا این روزهای تلخ تمام شوند

این پاییز های بی فایده بروند و نیایند

این فریادهای بی کسی جواب دهد و تو به دادم برسی

خوب من

کی این روزهای تلخ بی پایان تمام می شود تا من بتوانم

روزهای شاد را هم ببینم

آری خوب من

برایم از روزی بگو که پاییز برود

تا انتها و من قدم زنان زیر باران بدرقه اش کنم

کمی باران و کمی سخن و کمی هه عشق

آری کاش برسد روزی که تو به دام برسی

و مژده پایان دلتنکی را بیان کنی

کمی زیر باران قدم بزنم

کمی از دنیا فاصله بگیرم

کمی هم خودم باشم

از بی کسی هم خسته شدم

دلم سخنی تازه میخواهد و حرفی نو

آری کاش بروند روزهای تکراری و تلخ

روزهای نایاب و بی پایان

اما انگار رفتن پاییز هم دل نگرانم می کند

نمی دانم که با رفتن پاییز چه خواهد شد و من همچنان عاشقم

اری دلم هروز برای پاییز بیشتر از همیشه تنگ می شود

 

امیدوارم از این عکس نوشته لذت ببرید.