عکس نوشته دلتنگی

هرجای دنیا که باشی

در زیباترین جا و مکان

در دنیای شاد و غمگین

وسط دریا و جنگل

کنار معدن طلا

مثل زلیخا گاهی در ساحل نیل

زمانی در زندان زاویرا

هر جا که باشی دلت تنگ است

روی نیل باشی یا کنار تبس

همه جا چشمت به راه است

نگاهت منتظر است

و هیچ نداری که بگویی

فقط دلت درد می کشد

از این همه تنگی چاره نداری

و روزی هزار بار با خودت می گویی

“خوش به حال انارها و انجیرها”

دلشان که تنگ می شود، می ترکند”

روزی را به یاد میاوری که تو بودی و دلت

اما حالا نه تو ماندی و نه دلی و نه عشقی

سخن دلتنگی حرف مرگ و زندگی است

هرکس که بخواهد هم نمی تواند

مثل شمع ذره ذره می سوزد

کم کم

ذره ذره

ثانیه به ثانیه

تمام سلولهایش از دردبه خود می پیچند

هرجا که باشی برایت قفسی بیش نیست

هیچ چیز زیبا نیست

هیچ کس را جز او دوست نداری

همه باشند و او نباشد

دنیایت خراب می شود

همه جای دنیا که بروی

دلت هم چنان تنگ است .

وسط جزایر قناری هم بی قراری

دلتنگ و دلتنگ و بی تاب

از بودنها خسته ای

و از نبودنها دل آشوبی

کاش کسی بیاید و برای دلتنگی کاری کند.

 

امیدوارم از این عکس نوشته لذت برده باشید