عکس نوشته آغوش

تمام وجود م سرشار از غم است

در آغوشم بگیر

تنهایی ام را درک کن

من لبریز توام

بی صدا

بی کس

غرق در حس نبودنت

برایم روزهای خوش رفته را تعبیرکن

مر بفشا روی سینه ات

بگذار گرمای وجودت آرامم کند

از نبودن تو عمری است در زمستانم

هیچ دستی مرا گرم نکرد

و هیچ حرفی نتوانست دلم را مرهم باشد

فقط و فقط عاشق تر شدم

هر شب فقط غم یارم بود

تو نبودی هیچ کس نبود

فقط غم بود و غم

عشق را چاره نیست

آری دردم تویی

درمان هم تویی

هیچ کس نمی داند

که دردلم چه گذشت

درد تمام وجودم را در هم شکست

بی هم نفس شدم

تو بیا

کنارم باش

درکم کن

سکوتم را ترجمه کن

بگذار من هم مزه بودن تو را حس کنم

غرق در گرمای وجودت شوم

آری غم با همه نامهربانی

هر شب به من سر می زند

و این تویی که نمی آیی

نیستی

و من متظرم

آری با تمام وجودت در کنارم باش

تا سنگینی گذشته از روی دوشم برداشته شود

کمی دستان یخ زده ام را بفشار

تا همه عمرم را با تو سر کنم

من هنوز هم به یاد تو دربه در کوچه تنهایی ام

بگذار عشق مرا دریابد

و من تماشاگر نگاه تو باشم

 

امیدوارم از این عکس نوشته لذت برده باشید