دسته: عکس نوشته فازسنگین

عکس نوشته فازسنگین

خودمون به آدما یاد دادیم که

عکس نوشته زجر وقتی عاشق می شوی تمام لحظه هایت درد است دنبال کسی هستی که حرف بزنی یک همدم و همراه که خوب حرفت را بشنود عشقی که سر به روی شانه هایش بگذاری همدم خستگی هایت شود از شیشه شکسته دلت استقبال کند…

باید رها کرد که دیگران چه گفتند

عکس نوشته رهایی این روزها مردم همه درد دارند و گرفتارند همه در بحران و سر در گمی هستند هیچ کس در کشان نمی کند همه در کوچه پس کوچه های غربت درگیر غمند به هم که می رسند خوبند اما در کنج تنهایی خویش…

اجازه نده کسی باهات بدرفتاری کنه

عکس نوشته نه به بدرفتاری ارزش غرور چند است نمی دانم ارزش عشق را هم نمی دانم اما انگار برابرند اعتبار دل چند است اعتبار اشک را هم نمی دانم اما یک چیز را خوب می دانم که ارزش غرورت آنقدر هست که از ترس…

یک روز من هم به جای دوست داشتن

عکس نوشته دوست داشتن روزی خواهد آمد که دیگران هم مرا دوست بدارند روزی زیبا و دلچسب و گوارا می رسد روزی که دیگران هم چشم به راه من باشند ومن بر بلندای عشق ، در ستیغ قله عاشقی تو را صدا بزنم بگویم رسید…

کس رو داری که کل اتفاقات روزتو

عکس نوشته اشتیاق آیا در روزگارت کسی را داری که وقتی خسته ای و مانده یا وقتی دلت برای یک خاطره تنگ می شود برایت خاطره بگوید و سر به شانه اش بگذاری آیا در خانه و یا در رویایت کسی هست که منتظرت باشد…

همین که می دانم کسی شبیه تو نیست

عکس نوشته بی مانندی تو برایم در دنیا هیچ کس مثل تو نیست. تو از جنس بارانی برایم ، تو از جنس یهارانی برایم عجیب است که در دنیا برایم هیچ کس مانند تو نیست. نگاهت ، کلامت، یادت ، گیسوانت در باد، همه برایم…

یک روز در چنین لحظه‌ای خواهم مُرد…

عکس نوشته غم انگیز هرسال یک بار از کنار لحظهء مرگم بى‌تفاوت گذشته‌ام بى‌آنکه بفهمم یک‌روز در چنین لحظه‌ای خواهم مُرد… #افشین_یداللهی امیدوارم این پست به دلتون نشسته نظر و لایک فراموش نشه 2+

از تمام این حرف ها که بگذریم سکوت چیز دیگریست…

از تمام این حرف ها که بگذریم سکوت چیز دیگریست…           زندگی انگار تمام صبرش را بخشیده است به من…! هرچه من صبوری میکنم او با بی صبری تمام هول میزندبرای ضربه بعد…! کمی خستگی در کن، لعنتی… خیالت راحت…! خستگی…

این شهر مرا با تو نمی خواست عزیز :(

متن دکلمه علیرضا آذر  هم مرگ         لیلی بنشین خاطره ها را رو کن لب وا کن و با واژه بزن جادو کن لیلی تو بگو،حرف بزن،نوبت توست بعد از من و جان کندن من نوبت توست لیلی مگذار از دَم ِ…

حرف منت نیست اما صد برابر پس گرفت گردش دنیا

شعر غمگین از فاضل نظری جان پس از عمری دویدن لحظه ای آسوده بود عقل سرپیچیده بود از آنچه دل فرموده بود عقل با دل روبرو شد صبح دلتنگی بخیر عقل برمی گشت راهی را که دل پیموده بود عقل کامل بود، فاخر بود، حرف…