عکس نوشته به یاد ماندنی

من دوست داشتنی نبودم

هبچ گاه کسی دلش برای من تنگ نشد

هبچ وقت هیچ پرنده ای به روی بام خانه ام پیامی خوش نیاورد

هیچ پرستویی برایم پیغام دوست به همراه نداشت

هر وقت دل به کسی بستم

از او خوبی ندیدم ،اما خوبی کردم

رویاهایم را با نداشته هایش زیبا کردم

هر صبح به یادش پرنده های سرگردان را غذا دادم

هر وقت که حرفی تلخ شنیدم به رویم نیاوردم

از خودم گذشتم تا دیگری در آرامش باشند

از خواب وراحتم زدم تا دیگری را به آرامش برسد

این همه را کردم تا دلی آرام باشد و نفس از غم نگیرد

حرفها را شنیدم تلخ و شیرین به رویم نیاوردم

روزهایم ابری بودند و بارانی

شب هایم تلخ بودند و طولانی

اما برای عاشقان نوشتم

برای پرنده ها دانه دادم و سیرشان کردم

از تمام خاطرات تلخ و شیرین گذشتم

همه را قاب کردم

تمام خاطرات تلخ را به دست باد سپردم

هیچ غمی را بر دیگری سنگین نکردم

هیچ فریادی را با فریاد جواب ندادم

در مقابل تلخی نگاه م سخن بی هوا گریه کردم

همه این حرفها از من خاطره ساخت

همه این سخن ها مرا به مهربانی سوق داد

هر چه تلخ بود به باد دادم

شیرینی ها را میان مردم رواج دادم

این بود که حتی کسانی که نتوانستند دوستم بدارند

از من به نیکی و عشق یاد کردند و

برای هر کس که مرا دید خاطره شدم

 

امیدوارم از این عکس نوشته حالتان خوب شود.