عکس نوشته انسان ویران

روی من باید بنویسند انسان ویران

تو که همه چیزت را دادی

ولی هیج چیز  نداری

باید روی پیشانیت بنویسند که

این انسان داغون از عشق است

ویران است

بی همه چیز است

کسی ندارد که حتی حالش را بپرسد

اگر حرف می زند

می خندد

فقط برای حفظ خویش است

بهانه است برای به زحمت نفس کشیدن

راه می رود اما خودش بی راه است

حرف می زند اما کسی را ندارد حرفش را گوش کند

برای رفتن

ماندن

همه چیز خستگی را بهانه می کند

همه روزش تباه است و ادای روشنی را در می آورد

رو به خورشید می ایستد تا گرم شود

انگار خورشید صبح گرمش نکرد

امیدی به خورشید عصر نیست

دلگیر است هوای دلش

زخم خورده است پایش

توان راه رفتن ندارد

اما به سختی حرکت می کند

برای اینکه ثابت کند هنوز هست

آری بودن ها تاوان دارد

رفتن ها هم تقاص

بگذارید راحت بگویم

که انسان هرچه ویرانتر خندانتر

خنده را دلیل سرمستی ندان

که بی سروسامان که باشی

خنده خوب سراغت می آید

می خندی

می روی

حرف می زنی

اما ویرانی

کسی نداری که به یادت باشد

اما هم چنان می خندی

روی پیشونی دنیا نوشتند

ویران که کردی بخند

امیدوارم از این عکس نوشته لذت برده باشید