عکس نوشته از دست رفته

بعضی وقتا خودت و دار و ندارت را فدا می کنی

تا به چیزی دست یابی

می فهمی که نه تنها خودت بلکه همه چیزت رفته

خانواده ات را سپر کردی

با همه جنگیدی

از همه خواسته هایت گذشتی

پل ها را پشت سرت خراب کردی

با همه درگیر شدی

روزگار همه را تلخ کردی

از هیچ کوه ساختی

و برای خودت دنیای قشنگ درست کردی

تا رویاهایت را نردبان شود

نردبان که نشد

وقتی بالا رفت

با یک حرکت به دره عجیبی پرتت کرد

که نتوانی برخیزی و قد علم کنی

نه تنها او را نداری بلکه خودت راهم نداری

فقط خودت ماندی با دلی شکسته

آینده ای خراب

دلی ویران و قلبی پر از حسرت

اینجاست که همه چیز را از دست داده ای

حتی روحت را قلبت را

سایه دنج تنهایی ات را هم

از دست داده ای

از دست دادی

از دست رفتی

شرمنده قلبت هستی

شرمنده روحت

که با خودت چه کردی

و اینکه چه خواهد شد

دنیایم

آری تلاش بیهوده بود

که جواب نداد

حال خودت ماندی

با یک حال خراب

رسوا

بی هم نفس

عمر،دل، دنیا

همه از دست رفت

تا او به دست بیاید

به قول یغمایی :

تبه کردم جوانی تا کنم خوش زندگانی را
چه سود از زندگانی چون تبه کردم جوانی را

 

امیدوارم از این عکس نوشته لذت برده باشید