عکس نوشته پرواز

من بلند پرواز بودم

بی پر وبال
بی هم پرواز
تنها با خودم و بالهای شکسته ام قصد پرواز کردم.
نه بالی ، نه پری،

فقط دلی که خیلی هوای آسمان به سرش زده بود.

هر چه تلاش کردم یکی بیابم نشد.

باند پروازی نداشتم

میدان فرودی هم نداشتم

فقط دلی بی قرار داشتم و یک دنیا رویا

هیچ راهی نیافتم که سقوط نکنم، نیافتم

بالهایم فرو ریخت، پرم در هم شکست و جا ماندم

انگار همه چیز برای سقوطم مهیا بود
نتوانستم بروم

پرواز کنم

فقط راه پرواز نمی دانستم، از این رو سقوط کردم

تا انتهای غربت

آری من از این همه روزهای طلایی پرواز

فقط خاطره سقوط را به یاد دارم

که چگونه با دست خودم با سر به زمین خوردم

هدف داشتم

اما همراهی نداشتم

کسی نبود که کمکم کند

پرواز را به من بیاموزد

و من با افتخار راه را بپیمایم

و انگار تمامی ندارد این آرزوها

و باید تنها و بی هم نفس بروم

این است که سقوط می کنی

همراه و هم نفس نداری

و فریادت هم به جایی نمی رسد

هزار بار

می شکنی

فرو میریزی

تا سقوط نکنی

اما فایده ندارد

و سقوط می کنی

آری پرواز

این است

ولی من سقوط را تجربه کردم

امیدوارم از این عکس نوشته لذت برده باشید