عکس نوشته انسان مغرور

حال روز خوبی ندارم

کسی که چیزی برای از دست دادن ندارم

دار و ندارم رفته از دست

و چنان بی پروا گریه می کنم

حتی در میان جمع

اشک مجالم نمی دهد

و هر جا که دل خالی شود

من شروع به حرف زدن می کنم

روزی هزار بار

قطره قطره

و هیچ کس نیست و نمی تواند

کمک کند

خرد و شکسته ام

پر از حس عجیب شکست

مثل خانه ی فروریخته

که فقط یک پایه اش برپاست

و هر بار ب یک باد

فرو می ریزد

این است قانون زندگی من

در میان جمع

سر هر گذر

تنها

دلم فرو میریزد و اشک مرا درهم می شکند

و هر روزم می شد گریه

ناله

و خط به خط زندگی خسران شد و پشیمانی

حالم خراب

روزم تباه

بی هم نفس

و پر از غم دوران

من آن گل بی گلدانم که با هر بادی

منتظر شکست است

و هرچه عمرش بیشتر می شود

روزگارش سیاه تر

امید  رهایی نیست

آری من با هر بادی

نسیمی

و سخنی

در راه می مانم

و می لنگم

آشیانه ام جز یک سقف

با خاطره نیست

هنوز هم که هنوز است

منتظر یک معجزه ام

ولی نیست که نیست

امیدوارم از این عکس نوشته لذت برده باشید