غکس نوشته گذر

گاهی گذشت می کنم و گاهی گذر

ای کاش می فهمیدند

فرق این دو را

من از تمام بدیهای شما گذشت کردم

خودم را به ندانستن گره زدم

و شما فکر کردید که من احمق یا نادانم

من خودم را راحت کردم

تا درونم آرام شود

من از روزهای با تو بودن خاطرات خوشی ندارم

از همه گذر کردم تا تو

به خودت بیایی

ومن همچنان در فراق عشق تو

از همه چیز گذر کردم

و تو ندانستی که

روزی هزار بار در غم تو داغون شدم

ای همه هستی من

فرق زندگی را ندانستی

و من در غم این همه روزهای تلخ

حتی از خودم هم

گذشتم

روزهای تلخم

را گذاشتم

و رفتم

اما تو فرق این دو را ندانستی

فکر کردب نادانم

نه فقط خواستم تو مرا ببینی

که گذشتم ورفتم

اما روزگار به تو ثابت خواهد کرد روزهای ناب را

که من با عشق ازایشان گذر کردم

و روزی هزار بار در خودم شکستم

تا تلخی ایامم تو را هم تلخ کام نکند

و تو ندانستی

و همچنان در روزهای خودت غرق بودی

و ای کاش مردم تفاوت برخوردها را بدانند

و بدانند که رفتن و ندیدن هم سخت است

دیدن و گذر کردن دشوار تر

روزی هزار بار در خودم نام تو را دیدم و گذر کردم

 

امیدوارم از این عکس نوشته لذت برده باشید