باور کن لازم نسیت
عکس نوشته رضایت همه اینکه فکر کنی میتوانی همه را از خودت راضی نگه داری سخت نادرست فکر می کنی انسانها همه در یک فاز نیستند گروهی پرتوقع گروهی قانع و عده ای هم پر رو همه را نمی توانی از خودت راضی نگه داری…
گاهی باید فقط آروم باشی
عکس نوشته آرامش به او بسپار دل طوفانی را از او بخواه که آرامت کند با او قدم بردار و دستت را به یادش بسپار هرچه داری از اوست خدای دانه های انار و انگور خدای مهر و دوستی و محبت خدای هر چه خوبی…
به یکسری آمها باید گفت
عکس نوشته خواب راحت مدتهاست از غم تو بی تابم شب و روز ندارم و هر ساعت بی قرارم در تب و تاب دیدارت آرامش نداشتم برایت غصه گفتم و تو انها را ندیدی خواب بر چشم حرام شد و تو ندانستی هر وقت تو…
من هیچ وقت دوست داشتنی نبودم
عکس نوشته به یاد ماندنی من دوست داشتنی نبودم هبچ گاه کسی دلش برای من تنگ نشد هبچ وقت هیچ پرنده ای به روی بام خانه ام پیامی خوش نیاورد هیچ پرستویی برایم پیغام دوست به همراه نداشت هر وقت دل به کسی بستم از…
نخواستم بنویسم زمانه ازسنگ است
عکس نوشته دلتنگی زیبای بی تاب من برایت دلتنگم در حسرت دیدارت لحظه شماری می کنم در قلب من نشستی و بیرون نمی روی در تمام ثانیه های عمرم تویی و تو من جز به یاد تو و عشق تو کاری ندارم هوایت به سرم…
هیچ وقت دوست نداشتم جای کسی باشم
عکس نوشته جای کسی بودن هیچ وقت خودم را با کسی مقایسه نمی کنم دلم نمی خواهد جای کسی باشم می خوام خودم باشم گاهی که به تو و خودم فکر می کنم می بینم بعضی روزها دلم می خواهد جای کسی باشم نه جای…
وقتی مهم نیستی یعنی نیستی
عکس نوشته مهم نبودن وقتی برای کسی مهم نباشی وقتی دلش را به دست نداری در پستوی غربت می مانی و یخ می زنی هرچه تلاش می کنی به جایی نمی رسی فقط از چشمت می افتی هر صبح با خودت عهد می بندی که…
مثل پاییز می مانی
عکس نوشته شکوه پاییز نمی دانم تو زیبایی یا پاییز ولی خوب میدانم که هر دو زیبایید با شکوه و پر از رنگ های سنگین پر از شوق حضور چه زیبایی بی نظیری پر از طنین رعد کوهستان شکوهمند و با عظمت و جادویی غرق…
بی حوصلگی ی چیزه دلتنگی ی چیز دیگه
عکس نوشته دلتنگی این روزها بی حوصله ام پر از حس عجیب غربت مملو از درد و بی کسی و انتظار من از بی حوصلگی ها نالان بودم حال دیگر با دلتنگی هم درگیرم پر از حس مبهم قطرات باران در پاییز یا تک برگ…
می دانی من سالهاست
عکس نوشته آرامش سالهاست که با دوست داشتن تو آرامم سالهاست که با این غم شیرین هم خانه ام عمری است در عشق جان سوز تو چون شمع می سوزم عمری است در طلب تو در به در کوچه تنهایی ام بی آنکه ذره ای…