دسته: شعر قدیمی

اشعار سنتی – اشعار کهن

مجموعه شعر قدیمی مجموعه ای از بهترین های تاریخ ادبیات ایران
که شامل اشعار سنتی , شعر سنتی ایران , شعر سنتی کوتاه است

خوشا جانی! که جانانش تو باشی

شعر خوشا جانی که جانانش تو باشی از عراقی   خوشا دردی!که درمانش تو باشی خوشا راهی! که پایانش تو باشی خوشا چشمی!که رخسار تو بیند خوشا ملکی! که سلطانش تو باشی خوشا آن دل! که دلدارش تو گردی خوشا جانی! که جانانش تو باشی…

نیم عمرت در پریشانی رود نیم دیگر در پشیمانی رود

شعر کوتاه از مولانا کندن گوری که کمتر پیشه بود کی ز فکر و حیله و اندیشه بود گر بدی این فهم مر قابیل را کی نهادی بر سر او هابیل را که کجا غایب کنم این کشته را این به خون و خاک در…

آن یار طلب کن که تو را باشد و بس

عکس نوشته باحال فانتزی و عکس نوشته از شعر های قدیمی دنیای دنی پر هوس را چه کنی آلودهٔ هر ناکس و کس را چه کنی آن یار طلب کن که تو را باشد و بس معشوقه صد هزار کس را چه کنی امیدوارم از…

عشق جانست عشق تو جانتر لطف درمان وز تو درمانتر

عکس نوشته از شعر مولانا   عشق جانست عشق تو جانتر لطف درمان وز تو درمانتر کافری‌های زلف کافر تو گشته ز ایمان جمله ایمانتر جان سپردن به عشق آسانست وز پی عشق توست آسانتر همه مهمان خوان لطف تواند لیک این بنده زاده مهمانتر…

نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت

عکس نوشته باحال از شعر ابتهاج نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت کنج تنهایی… ما را به خیالی خوش کرد خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت درد بی عشقی…

دل نخواهم جان نخواهم آن من کو آن من-مولانا

کاشکی از غیر تو آگه نبودی جان من خود ندانستی به جز تو جان معنی دان من تا نه ردی کردمی و نی تردد نی قبول بودمی بی‌دام و بی‌خاشاک در عمان من غیر رویت هر چه بینم نور چشمم کم شود هر کسی را…

من آن مرغم که افکندم به دامِ صَد بلا خود را

عکس نوشته غمگین از اشعار وحشی بافقی   من آن مرغم که افکندم به دام صد بلا خود را به یک پرواز بی هنگام کردم مبتلا خود را نه دستی داشتم بر سر، نه پایی داشتم در گل به دست خویش کردم اینچنین بی دست…

خوش خوش کشانم میبری اما نگویی تا کجا؟

عکس نوشته از شعر های مولانا   ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما افتاده در غرقابه‌ای تا خود که داند آشنا گر سیل عالم پر شود هر موج چون اشتر شود مرغان آبی را چه غم تا غم خورد مرغ هوا ما رخ…