چه قدر غم تو این جمله
عکس نوشته عشق دل آزار روزگاری ادعا می کرد من منجی توام سرشار از مهر ودوستی من زندگی تو را دوباره خواهم ساخت من روزهای نو برایت ترتیب خواهم داد واینک آن روز رسیده و تو نه تنها نیستی بلکه بودنت هم دردی از من…
چایی رو از ما بگیرن
عکس نوشته چایی روزی تمام دلخوشی ها را از ما خواهند گرفت و تمام داشتن ها ادعایی بیش نخواهد بود آری چایی تمام خلوت مرا پر می کند انگاردوست و یار قدیمی همین چای است رفیق بی ادعای قدیمی نه خواسته و نه زخم زبانی…
هر وقت به آنجا رسیدی
عکس نوشته اشک زن هر وقت دیدی اشک زنی را در آورده ای بدان که کار خودت و روزگارت ساخته است پس از این او دیگر سکوت می کند بی تفاوت می شود بود و نبودت برایش فرقی ندارد فقط هست دلش را به شیشه…
غمگین ترین جای زندگی اونجاس
عکس نوشته لحظه غمگین تمام عمر را با رویا سپری کردی دردت بی کسی بود اما انتظار داشتی که کسی بیاید از جنس خودت آرام و بی حاشیه اما انگار همه فقط یک رویا بود نه شوری و نه عشقی نه امیدی با تمام وجود…
آیا به من فکر می کند
عکس نوشته خیال او هر شب و روزم به یاد اوست نه آرامشی و نه خوابی او همه را از من گرفته است می دانم که روزی خواهد امد همه وجودم خیال اوست نه راحتی و نه حال خوشی هرشب در رویا با او قدم…
میزند گاهی دلم شور
عکس نوشته دلشوره گاهی خوابم نمی برد نکند که کسی از راه برسد نکند دلش جایی گیر کند نکند و نکند ترس همیشه با من است این اضطراب پایان ندارد که روزی هم کسی دلش را ببرد کسی پیدا شود و نتواند جلوی دلش را…
ولی من هرشب
عکس نوشته آرزو من هرشب تو را با تمام وجود ارزو می کنم تو تمام دنیای قشنگ منی غرق نور ، سرور، شادی من هر شب کنار گلدان ایوان تو را با تمام وجود آرزو می کنم. با ستاره های زیبای آسمان کنار ماه و…
وابستگی به کسی که
عکس نوشته مرگ تدریجی باورت شود که تو همان پرستوی مهاجری که باید عشقت را دوست بداری اما منتظرش نباشی هر بار که خاطرات را مرور می کنی نفست بند می آید از اتاق رویایی خودت قصری برایش ساختی هر بار به امید آمدنش بودی…
امان از وقتی که می فهمی
عکس نوشته خط قرمز سالها دورنمای عشق فریبت می دهد سالها در انتظار می مانی تا به آنچه می خواهی برسی هر صبح و شب فرداهای زیبا رامنتظری هر وقت که به دنیا می اندیشی جز او کسی نداری شب وروزت با یادش زیباست هر…
می دانی من سالهاست
عکس نوشته آرامش سالهاست که با دوست داشتن تو آرامم سالهاست که با این غم شیرین هم خانه ام عمری است در عشق جان سوز تو چون شمع می سوزم عمری است در طلب تو در به در کوچه تنهایی ام بی آنکه ذره ای…