کاش می شد عمر خودرا
عکس نوشته مادر
کاش می شد خدا این فرصت را به من می داد تا عمرم به او می دادم
گوهر نایابم
عشق غریبم
ای تمام هستی من از تو
کاش می شد در این دنیای غریب
تا من هستم تو باشی
ای ستاره بی نام و نشان دریای محبت
ای عشق بی منت و ای نعمت بی اجرت
ای آنکه خدا چون تویی هرگز نیافریده و نخواهد آفرید
من زندگی را دوست دارم
اما تو را بیشتر
من عاشق زندگیم اما تو را بیشتر دوست دارم
تو نفس سبز منی
تو غرور بی زوال منی
تو بالاتتر از هر عشق
بر بلندای برج محبت ایستاده ای
تو پرچم دار هرچه خوبی و مردانگی و ایثاری
تو آن غروب زیبایی که دریا بی ادعا خورشد را پشت خودش پنهان می کند تا شب زیباتر جلوه کند
تو آن لحظه ناب طلوعی که تیغ خورشد بر ستیغ روشنای می ایستد و فریاد می زند
روز ازنو و زندگی از نو شروع شد
تو همان آیه سبز رویشی بر بام زندگی
تو برای من تمام لحظه هایی
ناب
نازنین
نایاب
نگار
و شمع پر فروغ خانه دل
تو معبد
رویا
مقصد
منتها
مشرب
میعاد
میقات
و خلاصه تمام خوبیها
تو همان وعده ناب خدایی برای هر بنده
تمام بود و نبود همه هستی
تمام تک تک سلول های وجودم همه تقدیم تو باد
امیدوارم با این عکس نوشته مادر تان را به هر طریق یادکنید
