عکس نوشته دلشوره

گاهی خوابم نمی برد

نکند که کسی از راه برسد

نکند دلش جایی گیر کند

نکند و نکند

ترس همیشه با من است

این اضطراب پایان ندارد

که روزی هم کسی دلش را ببرد

کسی پیدا شود و نتواند جلوی دلش را بگیرد

آن روز سخت ترین روز زندگی من خواهد بود

روزی تلخ

بد یمن

پر از آشوب

پر از بی خوابی

می ترسم کسی بیاید و تمام هستی من را با خود ببرد

این روزها شیوه انسانها غارت است

همه ترس از هم دارند

من هم هراسم از بی تو بودن است

برف هراسش از خورشیداست

سیب هراسش از افتادن

و برگ هم هراس تباهی

اینها همه در مکتب عشق درس آموخته اند

آرامش را به عشق سپردند و او هم همه را به تاراج خزان داد

ناگهان می رسدروزی که هیچ کس نداند که چه شد

فقط طوفان است و جدایی

می دانم که هیچ راهی نخواهد بود

می دانستم رفتنی هستی

اما هنوز امید دارم که کسی بیاید

شاید روزی دلداری از راه برسد و تو

ناگهان دل ببازی

لعنت به روزی که ترس وجودم را برداشت

من از بی احساس بودن هم می ترسم

آری کی این دلشوره همیشگی تمام می شود.

کی می رسد روزی که بیایی و بگویی تمام شد

من هستم

امیدوارم از این عکس نوشته لذت برده باشید.