عکس نوشته انتظار بی پایان

من سالهاست منتظرم پشت کوچه بن بست

حوالی کوچه قدیمی که تو را دیدم

همان جا روی سکوی سنگی سر کوچه بهار

اتگار کسی ندید که من هستم

هر چه منتظر شدم

کسی نیامد

نبود

من بودم و تنهایی

من بودم و غربت

آری انگار سالهاست کسی منتظر من نیست

ومن تنها و غریب مانده ام

و هنوز هم منتظرم

تا بیایی و ببینی که چگونه چشم به راه توام

هرکس دلش به کسی و جایی خوش است

و من انگار تنها موجود فراموش شده قرنم

کسی نیست که بپرسد چه می کنی و کجایی

هرکس که بود رفت و تنها شدم

غرق در رویاهای گذشته و تباه شده

آری من هنوز دلتنگ روزهای نبودنم

منتظر می مانم تا شاید روزی

کسی از راه برسد

و من پر از حضور او شوم

آری من از تبار کسانی هستم که هیچ کس منتظرش نیست

تنها

پر از تنهایی مطلق

سرشار از یک لحظه پر از ابهام

آری من همان مرد عاشقم که هیچ کس در همه روزگارش نبود

هنوز هم هر غروب غرق در غصه سر کوچه می ایستم

و تونیستی که ببینی

و هزاران رهگذر تو را خواهند دید

ولی من غرق در عشق تو

سر قرار همیشگی تنهایم.

 

امیدوارم از این عکس نوشته لذت برده باشید