عکس نوشته امید

هرکس که حرف نمی زند

سکوت می کند

گریه می کند

امید به بازگشت دارد،

به رفتنش عادت نکرده

هستی اش رفته اما

هنوز منتظر است

امید دارد که بیاید

دنیایش زیرو رو شود

آری در اندوه مطلق است

در فکر عشقی

دردی

مرهمی

فریادی در سکوت

آری هرکس که دلش رفته

هنوز در خیال بازگشت است،

ولی نمی داند که بازگشتی نیست

و می گوید

می رسد روزی که

برگردد

و اندوهم تمام شود،

و نفس با بهار بکشم

هنوز لحظه به لحظه

خط به خط

ثانیه به ثانیه

لحظه می شمارد

تا گسی از راه برسد

حرفی

سخنی

اسمی

نامی

بر زبان بیاورد

و دفتری جدید از زندگی باز شود

اندوه را جمع کند و ببرد

در دور دست ها رها کند

و به جایش خرمنی از امید بار بزند

با دامنی از یاس

و خرمنی از بنفشه

و هرکس که از راه رسید

کوله باری از عشق و امید و فردا

بیاورد

آری باید بیاید روزی که

عشق رفته بازگردد

و نفس صبح تازه شود

و خورشید لب طاقچه به مهمانی آید

و دور نیست ان روز

که خورشید مهمان قرن ماست و من هم در صف انتظار

و آن روز همه غم ها تمام خواهند شد

امیدوارم از این عکس نوشته لذت برده باشید