عکس نوشته بی اعتنایی به زندگی

روزگاری یه همه چیز و همه کس حساس بودیم

که امد

نیامد

همه چیز برای ما مهم بود و همه کس را دنبال می کردیم

دیدنشان می رفتیم

سراغشان را هم می گرفتیم.

روزهای نابی داشتیم

اما مدتی که گذشت دیدیک که

فقط ماییم که هستیم

دیگران نیستند

از ما سراغ هم نمی گیرند

وقتی که هستیم ،خوبیم

و اگر مفید باشیم

دنبال ما هستند

وقتی که کم می اورند ما هستیم

حال که ما نیاز داریم

آنها نیستند

و باید از آنان و همه دل بکنیم

و این شد که

ما هم شدیم مثل خودشان

بی خیال شدیم

حال ما هم نمی رنجیم

بی تفاوت

بی اعتنا به رفت و آمدها

و حرف های مردم

فقط سکوت می کنم

نگاهی ریز و پر از حرف

که هیچ کس نمی داند چه می گویی

دل نمی بندم

عشق را پس می دهم

و تاوان گذشته را هم از یاد می برم

فقط دلم می خواهد کسی در حوالی من نباشد

و من تنها و وانفسا در سرمای خود ساخته ام جان دهم

و هیچ کس هم نتواند برای من کاری کند

و اینجاست که همه می دانند که بی تفاوت شده ام

و هیچ چیز برایم مهم نیست

حتی خودم

که از سرمای بی کسی یخ رده ام

 

امیدوارم با خواندن این عکس نوشته لذت برده باشید