عکس نوشته بی مانندی تو

تو از دیار که هستی

از کجا آمده ای

رهبرت کیست

تو را که آموخته است

که چنین استادانه مرا از یاد بردی

در این حوالی هیچ کس مانند تونشد

و من نتوانستم فراموشت کنم

در این دیار کسی را نیافتم که همانند تو باشد

زیبا

دوست داشتنی

خوب و مهربان

همه جا دنبال تو گشتم

پر از حضور تو بود

اما تو نبودی

غرق در گذشته هایم با تو بودم

اما خودت نبودی

هیچ کس نتوانست مثل سایه تو هم باشد

چه برسد خودت

تو در درون من زنده ای

هیچ کس را ندیدم که نشانی از تو داشته باشد

و همچنان

دنبال یک آدرس کوتاه از توام

تا دلم آرام گیرد

و بتوانم نفس بکشم

افسوس

که هیچ کس

را نیافتم

و ندیدم

که کمی هم مانند تو باشد

این است قصه من و تو

من عاشق

سر هر کوچه

منتظر

تو رفته ای دنبال خودت

عشقت

آرامشت

آری در دنیای من هیچ کس مانند تو نبود

من هم نتوانستم غیر تو عشقی را دریابم

و هنوز هم یاد و خاطره ات را فراموش نکرده ام

منتظر

بی خواب

تنها همدمم چای

کتاب

قهوه

یادتو

اشک

و خلوت سرد اتاق

و سایه ای که هیچ وقت نیامد

 

امیدوارم از این عکس نوشته لذت برده باشید