چه خوب که آدمی می توانست
عکس نوشته دردکشیدن
کاش وقتی درد دارم
وقتی حالم خوب نیست
کسی را ندارم
وقتی دلم خون است
وروز به روز دردم زیاد می شود
کسی باشد که
یادم دهد که بخوابم
روزهای سخت و تکراری تمام شوند
بخوابم
بلند شوم و ببینم همه چیز تمام شده
دردی نیست
مشکلاتی
نیست
و فقط من مانده ام
کاش بشود در این شرایط روی ابرها بروم
و زمان را کنار بزنم
تا روزگار تلخ تمام شود،
و من ببینم که روزهای ناب آمده اند
اما انگار این همه رویایی بیش نیست
هر انسانی باید دردش را بکشد
به تنهایی
و دور از کسی
تنها و بی همدم
باید تمام سلولهای تنش درد را تحمل کنند
زیر فشار مشکلات له شوند
صدای شکستن استخوانهایشان شنیده شود
و فریاد بزنند
که طاقتشان تمام شده
کاش می شد
اما انگار تاکنون نبوده
و هرکس مجبور است
که زیر چرخهای مشکلات و دردها له شود
دم برنیاورد
تا روزهای تلخ تمام شوند
آری هیچ کس نیست که
چنین تجربه ای را کرده باشد
و فقط همه آرزو می کنند
این روزها را
این لحظه های دست نیافتنی را
بگذار لااقل آرزو کنم
هرجند دست نیافتنی
اما می رسد روزی که دردها هم تمام شوند.
امیدوارم از این عکس نوشته لذت برده باشید
