شما که می خواستی بروی
عکس نوشته خاطره
تو که خیال رفتن داشتی
تو که میدانستی مهر دیگری
تو که شبها به رویای دیگری می خوابیدی
تو که به هوای دیگری در باغ قدم میزدی
تو که پیام رسانت باد بود و بلبل
تو که عاشق نبودی
تو که بند دلت جای دیگری گیر بود
تو که میدانستی هوای رفتن داری
تو که جمعه هایت غرق دلتنگی دیگری بود
تو که مهرت با دیگری بود
تکه تصویر دیگری در ذهن داشتی
پس چرا و چگونه به چه امیدی با چه هدفی به یک زندگی پاگذاشتی
تو که میدانستی دلت با دیگری است
نفست با دیگری است
و هوایت با دیگری است
چرا هوای دل دیگری را بارانی کردی
نگفتی این دل بارانی هم خدایی دارد
هیچ نگفتی این همه خاطره را چگونه جمع کند
هیچ نگفتی
روزگاری می رسد که او هم خدایش را صدا کند
این همه را می دانستی و چنین خاطراتی ساختی
خاطراتی هولناک
خاطراتی سخت و نفسگیر
پر از درد و زجر خاطرات
ثانیه به ثانیه لحظه به لحظه
این همه را تو ساختی تو خواستی
که من چنین آواره بی سروپا خسته و کوفته
بی همنفس در کنج قفس آواره باشم
بی تو مرده بودم
اما انگار خاطراتت آخرین تیر خلاص را به من می زنند
تا من بی صدا بمیرم
امیدوارم از این عکس نوشته لذت برده باشید
مقالههای پایین حتما براتون جالب خواهد بود:
برچسب های بلاگ
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
بیشترین پستهای لایک شده
- من اهل دوست داشتنم تو اهل کجایی؟
- حرف منت نیست اما صد برابر پس گرفت گردش دنیا
- ناگهان دلت می گیرد...
- خوشا جانی! که جانانش تو باشی
- خواستم بعد تو برگردم به خودم , خودم نبودم...
- زاده ی ماه دی ام...
- آنچه خدا خواست همان میشود-عکس نوشته خدا
- نیم عمرت در پریشانی رود نیم دیگر در پشیمانی رود
- تو تنها دعای قشنگ منی
- گر تو گرفتارم کنی من با گرفتاری خوشم
اخرین پستها
چه ها بر سرما رفت.
مردن واسه عشق
بایگانی
- ژوئن 2022 (2)
- می 2022 (19)
- آوریل 2022 (46)
- مارس 2022 (34)
- فوریه 2022 (34)
- ژانویه 2022 (71)
- دسامبر 2021 (70)
- نوامبر 2021 (65)
- اکتبر 2021 (7)
- فوریه 2021 (1)
- نوامبر 2020 (1)
- می 2020 (5)
- مارس 2020 (5)
- فوریه 2020 (85)
- ژانویه 2020 (19)
- دسامبر 2019 (3)
- اکتبر 2019 (2)
- می 2019 (8)
- ژانویه 2019 (1)
- سپتامبر 2018 (24)
- آگوست 2018 (8)
- مارس 2018 (29)
- فوریه 2018 (3)
- ژانویه 2018 (23)
- دسامبر 2017 (65)
- نوامبر 2017 (4)