عکس نوشته بی حوصلگی

تا خرخزه پرم از بی اعصابی

ناخن می خورم

رنگ می کنم

لاک می زنم

مو شانه می کنم

شعر می خوانم

کتاب می خوانم

عشق را صدا می کنم

فریاد و ناله سر می دهم

عاشق می شوم

اما باز غرق در شور

نور

فریاد

درد

نمی دانم چرا بی تابم

من هر بار که موهایم را می بافم

دردم زیاد می شود

چون کسی نیست برایم ببافد

شانه کند

من عاشق و رسوایم

اما خرخره ام پر از فریاداست

من عاشق و تنها و بی کسم

تا خرخره پر از دردم

فریادم را کسی نشنید

صدایم در گلو خفه شد

من یک مرده متحرکم

که درد مرا از پای در آورده

من همان دختر بابا هستم که روزی هزار بار با ناز صدایم می کرد

اما درد و دلتنگی امانم را برید و غرق در تنهایی شدم

عاشق

رسوا

و پر از بی حوصلهگی

من را تا فردا هدایت کنید

شاید دردم را فراموش کردم

من تنها دختر عاشق که نتوانست دلش را به فردا بسپارد

خدای من

مردم از تنهایی

بی حوصلگی

عاشق یک نگاه جذابم و پر از حس دوست داشتن

من پر از لحظات نابم

 

امیدوارم از این عکس نوشته لذت برده باشید