عکس نوشته انتظار

من از روزهای بی تو نمی ترسم ، از ثانیه های تلخ  غروب هم نمی ترسم.

من از عصرهای جمعه های تکراری با قهو های تلخ هم نمی ترسم.

از روزهای سرد سرد بی کسی هم نمی ترسم.

من از غروب تلخ غربت ، در ساحلی دور هم نمی ترسم .

از قایقی تنها دور از ساحل در شبها هم نمی ترسم.

از هوهوی باد و نغمه گرگها در باغ پاییز هم نمی ترسم

از زمزمه تلخ جدایی مادر و فرزند هم نمی ترسم .

من از هیچ طوفانی ، هیچ دردی ، هیچ بحرانی نمی ترسم.

اما:

از یک چیز در هراسم ، تب می کنم ، تنم از تب می سوزد

از ثانیه های تلخ بی تو بودن در یک شب سرد پاییزی سخت در هراسم

شب های ظلمت، انتظار، غربت ، هجران ، می ترسم از شبی که بی تو صبح نشود.

می ترسم از ظلمت شبی که چراغ صبحش را کسی برایم روشن نخواهد کرد.

هراس سیب از افتادن است.

هراس کودک از بی مادری

هراس برف از آفتاب

و تمام دلهره و هراسم من از شبهایی است که بی تو و خیال تو صبح را به روی خود نمی بیند.

 

امیدوارم با خواندن این متن حال خوبی پیدا کنید.