عکس نوشه آخرین دیدار

یکی از ترستاک ترین چیزها اینه

که آخرین بار نمی دونی آخرین باره

همیشه ترس از جدایی در دل موج می زند

تو در کجای این دنیایی

که من نمیدانم کی و کجا تو را از دست می دهم

و می رسد روزی که تو را از دست می دهم

و من همچنان در ترس و هراسم

که عشق من کی می رود

ومن را تنها رها می کند

و من در اوج غربت می مانم

و تو مرا رها می کنی

همیشه ترس و هراس

اضطراب

که کی میرود

و می رسد روزی که ازش می ترسیدم

چه سخت است که هر روز منتظر این روز باشی

که می رود

یا نه

هست یا نه

کجاست

می رود

می ماند

خدایا ترسم را به یقین تبدیل نکن

من از این روز در خواب و هراسم

می ترسم از روزی که نباشد

ومن در حوالی یاد او گم شوم

و او نداند

روزی که ترسم فرو ریزد

در خاک باشم

و نترسم از دوری

و درد و هزار حرف ناگفته

می ترسم از دورهای مبهم

و هزار درد و فریاد

که در حوالی دلم پرسه می زند

و همچنان منتظرم تا

بگوید نیستم

و نمی آیم.

امیدوارم از این عکس نوشته لذت برده باشید.