عکس نوشته دلتنگی

باران که میبارد همه آلودگی ها می روند

همه خاطره های گذشته

گرد و غبار  برگها همه پاک میشود

انگار دنیا دنیای جدیدی

همه برای دلشان  فکری میکنند

پاییز برای دلتنگی هایش

زمستان برای دلسرد یش

بهار برای باد

اما من چه نمی توانم

خاطرات جلو چشمانم یکی یک زنده می‌شوند

من دلتنگ توام باران و  تمام شیشه ها را شست

تمام گرد و غبار دنیای شیشه و پنجره صاف شد

اما دنیای من نه من هنوز با خاطرات قدیمی

با خاطرات گرد و خاک گرفته زندگی می کند

باران که میبارد تمام برگها درخت ها شاخه ها آسمان زمین همه تازه می شوند

من چه میکشم به یادتو من چه میکشم

بی حضور تو شب و روز ندارم

دلتنگی را میدانی یعنی چه

من دلتنگم و هوا سرد است

پنجره ها بسته اند

صدایی به گوش نمی رسد

هوهوی باد اذیتم می کند

تازیانه های باد به تن درخت

زمستانی سرد بی رنگ و پر از یاد

تو غروب های دلگیر پر از سرما که دستان ترک خورده تو را میخواهد

تو را میجوید

همه جا نام و یاد تو

اما تو نیستی

همه جا حرف تو اما تو نیستی

و من در کنار این پنجره آرام آرام قدم میزنم

و تو را یاد می کنم تو هم مرا یاد کن

 

امیدوارم از این عکس نوشته لذت برده باشید