عکس نوشته رفتن

شد شد ،نشد نشد

میرم ازاینجا

هرچه تلاش کردم نشد

هرچه قدر هم که منتظر ماندم جوابی نداد

من ماندم و خلوتی سوخته

تمام تلاش خود را می کنم

ولی اگر نشود

از این جا خواهم رفت.

روزی هزار بار التماس کردم

که بمان

نرو

و او تلاش نکرد

و من همچنان غرق در حسرت عشقش

روزهای بی او تمامی ندارند

روزهایی پر از حسرت و درد و دوری

که ای عشق رویایی برگرد

با من بمان

ای عشق قدیمی

ای همه عمرم

ای روزهای پر درد و غم انگیز

شما را دوست دارم

هرچند

تلخ

و غم انگیز

هرچه دویدم نشد

سنگلاخ بود

درد و تنهایی

و هزار سخن تلخ و پر از غم

با خود فکر کردم

که این بار اگر نشود

از این خانه می روم

بگذار سقف خانه ام از دلتنگی چکه کند

اما دلم رها شود از عشق اجباری

دلی سوخته و نفسی بریده

اما ای عشق بعد رفتنم

به دنبال من نیا

نیستم

نخواهم بود

من می روم

تو بمان و رویاهای رفته ات

تو بمان و روزهای غم

من از کنار تو و شهرت می روم

و هیچ کس نخواهد دانست که بر من چه گذشت

و تو می مانی و دردت

امیدوارم از این عکس نوشته لذت برده باشید