با تو بودن آرزویی شاید محال
عکس نوشته آرزویی محال چه رویا ها با خود داشتم تو باشی و من باشم سودای تو داشت سرم بی تو نفس کشیدن را هم تصور نمی کنم تو را چون یک گل در فضای سینه پروراندم به تو رسیدن خیال است و رویا اگر…
ما اونجوری که دلمون می خواست
عکس نوشته اجبار ما آن طور که دلمون خواست زندگی نکردیم هر طور که نگاه مردم اقتضا کرد، زندگی کردیم هیچ کس نفهمید چه می خواهیم فقط ترس از حرف مردم فقط ترس از قضاوت ترس از تهمت مردم تعیین کردند چه طور زندگی کنیم…
همه اولش خوبن
عکس نوشته عشق تا انتها عشق اولش زیباست همه دوستت دارند می آیند که بمانند زندگی کنند عاشقت شوند و تو به آرامش برسی گل می خرند عطر میآورند سبد سبد یاس و اقاقی خرمن خرمن شقایق نمی دانی چه کنی با این همه گل…
ولی من هرشب
عکس نوشته آرزو من هرشب تو را با تمام وجود ارزو می کنم تو تمام دنیای قشنگ منی غرق نور ، سرور، شادی من هر شب کنار گلدان ایوان تو را با تمام وجود آرزو می کنم. با ستاره های زیبای آسمان کنار ماه و…
چه قدر پاییز می خواهد دلم
عکس نوشته پاییز کی این روزهای دلتنگ تمام می شود کی این روزهای تلخ و تکراری روزهای بی پایان انتطار روزهای سخت دوری روزهای پر از زخم های کهنه با درد بی کسی و بی رحمی و تنهایی کی این روزهای نامراد نامرد به پایان…
نخواستم بنویسم زمانه ازسنگ است
عکس نوشته دلتنگی زیبای بی تاب من برایت دلتنگم در حسرت دیدارت لحظه شماری می کنم در قلب من نشستی و بیرون نمی روی در تمام ثانیه های عمرم تویی و تو من جز به یاد تو و عشق تو کاری ندارم هوایت به سرم…
هیچ وقت دوست نداشتم جای کسی باشم
عکس نوشته جای کسی بودن هیچ وقت خودم را با کسی مقایسه نمی کنم دلم نمی خواهد جای کسی باشم می خوام خودم باشم گاهی که به تو و خودم فکر می کنم می بینم بعضی روزها دلم می خواهد جای کسی باشم نه جای…
همیشه شانس دیگری خواهدبود
عکس نوشته شانس دوباره هیچ وقت فکر نکن دنیا تمام شد درست در همان جایی که فکر می کنی دنیایت تمام شد از همان جا دنیای جدید شروع می شود هر نقطه ی پایان شروع یک زندگی جدید است روز دوباره نو شدن ، جوانه…
مثل پاییز می مانی
عکس نوشته شکوه پاییز نمی دانم تو زیبایی یا پاییز ولی خوب میدانم که هر دو زیبایید با شکوه و پر از رنگ های سنگین پر از شوق حضور چه زیبایی بی نظیری پر از طنین رعد کوهستان شکوهمند و با عظمت و جادویی غرق…
ماهایی که نیمه شب به بعد
عکس نوشته شب های انتظار به پنجره و ساعت که نگاه می کنم جز انتظار چیزی نمی بینم تند تند ساعت را چک می کنم تیک تاکش زجرم می دهد کاش می توانستم از کارش بیندازم کاش دنیا متوقف می شد و من می توانستم…