عکس نوشته گریه

درونم انگار جای از من است

هرچه می خواهم شاد باشم

نمی توانم

کسی که مثل من بی تاب است گریه می کند

هوای دلدار زده به سرش

یا غمگین است

سایه ای از او در درون من مشوش است

آری بی صدا

تنها

خاموش

نرم نرم کسی در من می گرید

و من نمی توانم مانعش شوم

او از درون من خوب آگاه است

و می داند که سیلی در راه است

برای همین نرم نرم و آهسته نجوا می کند

از روزگارم

دنیایم

عشق رفته از دستم

و هزاران آرزویی که برباد رفته

صبر رفته ام

دنیای سوخته ام

کسی در درون من برای این همه گریه می کند

بگذار راحت بگویم

او از من به من نزدیک تراست.

من هم می خواهم گریه کنم

اما او از درونم صدای بی تابی سر می دهد

من نام و نشانش ندارم

فقط می دانم که کسی هست که با من همزاد است

آری ای از من به من نزدیکتر

برای روزهای رفته

و جمعه های تکراری بی عشق

و هزاران حرف ناگفته که خفه می کند

نفسم را می برد

طوری که زندگی سخت می شود.

و هنوز هم فقط نجوای یک نفر می اید

که به جای من برای من گریه می کند.

امیدوارم از این عکس نوشته لذت برده باشید.