عکس نوشته خواستن

من خواستم

اونم خواست،اما دنیا نخواست

وشاید هم خدا نخواست

که من چنین بی کس شدم

و نتوانستیم به هم برسیم

هر دو اواره شدیم و هیچ کس

به خوشبختی نرسید

آری ما هر دو خواستیم اما دنیای نامرد نخواست

شاید روزگار برنامه ای برای خودش داشت که چنین شد

این روزها که تنها می شوم

می بینم چه روزهای خوبی از دست رفت

و در کنار هم نبودیم

من الوده او بودم

او نتوانست

من هم تنها از پس دنیا بر نیامدم

هیچ وقت دل خوش نبودم

همه دنیا برای من غریبه بود.

,ومن در کنج تنهایی نشسته بودم

انگار همه می دانند که دنیای من رنگ دیگری دارد

تو نبودی آرامشی نبود

زندگی نبود

هیچ چیز برای من نبود

حس من به او تمام نشد

دنیای من گذشت و تمام شد

هیچ کس نتوانست مرا درک کند

و این شد

که بی او

دنیای من در خلوت یک رویا و کتاب تمام شد

من ان روزها هیچ حس خوبی ندارم

من هنوز با تنهایی می جنگم

وبه روزی فکر میکنم که دنیا عاقل شود

و مرا به سوی او برساند

و روزی در کنار او دنیا را به جشن دعوت کنم

و روزهای سخت هم تمام شوند

و من در عشق و دوستی زندگی کنم

امیدوارم از این عکس نوشته لذت برده باشید