عکس نوشته حس وحال مبهم

ی دیالوگی تو فیلم برادرم خسرو هست که شهاب حسینی می گه

اصلا دیگه نمی دونم چی حالم خوب می کنه.

خیلیا مون تو این شرایط قرار گرفتیم

آنقدر در من درد وجود دارد که یادم می رود

چه می کنم،چه می خورم،کجا می روم

حس وحالم را نمی شناسم

روزگارم تلخ و دلم غوغاست

از خودم بی خبرم

از روزهای گذشته هیچ به یاد ندارم

و از روزهای در راه هم هیچ نمی دانم

روزهایی پر از عشق گذشتند

و روزهای خوب هرگز نرسیدند

و من آن روز بود که نمی دانستم که چه می خواهم

روزهایی که همه چیز تمام شد و کسی نتوانست

روزهای خوب را برایم به ارمغان آورد

دیگر از خودم هم بی خبرم

از روزهای بی تو بودن هیچ  یاد ندارم

حس و حال خوب را نمی شناسم

خوشحالی ندارم و عاشق تنهایی

دیگر از خودم چیزی به یاد ندارم

نمی دانم کجا روم

که حالم خوب شود

حسی عجیب و نفسی عمیق

یا گریه ای

سوزی و ناله ای

خدایا

نمی دانم چه کنم که

حالم خوب شود

خودم راهی ندارم

جز آنکه عشق به سامانم بیاید