ماه: آذر 1400

میزند گاهی دلم شور

عکس نوشته دلشوره گاهی خوابم نمی برد نکند که کسی از راه برسد نکند دلش جایی گیر کند نکند و نکند ترس همیشه با من است این اضطراب پایان ندارد که روزی هم کسی دلش را ببرد کسی پیدا شود و نتواند جلوی دلش را…

با تو بودن آرزویی شاید محال

عکس نوشته آرزویی محال چه رویا ها با خود داشتم تو باشی و من باشم سودای تو داشت سرم بی تو نفس کشیدن را هم تصور نمی کنم تو را چون یک گل در فضای سینه پروراندم به تو رسیدن خیال است و رویا اگر…

ما اونجوری که دلمون می خواست

عکس نوشته اجبار ما آن طور که دلمون خواست زندگی نکردیم هر طور که نگاه مردم اقتضا کرد، زندگی کردیم هیچ کس نفهمید چه می خواهیم فقط ترس از حرف مردم فقط ترس از قضاوت ترس از تهمت مردم تعیین کردند چه طور زندگی کنیم…

ای کاش کسی می آمد و

عکس نوشته کاش کسی بیاید ای کاش کسی بیاید و غم سنگین را از روی دوش زمین بردارد کاش غم کهنه زمین را با بارانی پاک کند و ای کاش کسی بیاید که  از جنس زمین نباشد ای کاش کسی از جنس آسمان بیاید دل…

هر آدمی باید ی نفرو

عکس نوشته پناه هرانسانی وقتی از دست همه چیز خسته می شود به کسی جایی شانه ای تکیه گاهی نیاز دارد به یک هوای مه آلود به یک درخت زیبا به یک نگاه مهربان و به یک تکیه گاه مثل خدا مانند مادر این روزها…

خدا را چه دیدی

عکس نوشته خدا را چه دیدی با امید زندگی کن شاید همانی شود که می خواهی با عشق ایمان و توکل دل را به خودش بسپار از خدا بخواه که همانی شود که می خواهی امید را در تک تک سلولهای تنت زمزمه کن گلها…

دلت که تنگ باشه

عکس نوشته دلتنگی هرجای دنیا که باشی در زیباترین جا و مکان در دنیای شاد و غمگین وسط دریا و جنگل کنار معدن طلا مثل زلیخا گاهی در ساحل نیل زمانی در زندان زاویرا هر جا که باشی دلت تنگ است روی نیل باشی یا…

آدم راجع به بقیه

عکس نوشته فراموشی به کسی که دل از دست داده نگو که فراموشش کن از کسی نخواه مثل خودت باشد نگو که بگذر اگر خودت را جای او بگذاری چه می شود اگر تو باشی چه می کنی از هیچ کس نخواه که مثل دیگری…

همه اولش خوبن

عکس نوشته عشق تا انتها عشق اولش زیباست همه دوستت دارند می آیند که بمانند زندگی کنند عاشقت شوند و تو به آرامش برسی گل می خرند عطر میآورند سبد سبد یاس و اقاقی خرمن خرمن شقایق نمی دانی چه کنی با این همه گل…

ظلم شب را شانه

عکس نوشته شب این شب های سرد و زمستانی این دردهای تکراری این قلب پر از درد شب هایی که صبح نمی شوند فقط سرمای دی است و نبض یخ زده هیچ می دانی ظلم شب چه دردناک است فقط خدا می داند این لحظه…