دسته: عکس نوشته عاشقانه شاعرانه

عکس نوشته عاشقانه شاعرانه

خاطراتی که آدم هایشان رفته اند

عکس نوشته خاطرات دردناک انسانهای که از کنارمان رفته‌اند خاطراتی خوب و رنگارنگ گذاشتند گروهی هم خاطراتی دردناک گریه آور و پر از زجر به یادگار گذاشتند در برگ دفتر خاطراتم تصاویری می بینم که برایم خوشایند است بعضی روزها خاطراتی شیرین خوش روزهایی دیگر…

گفت منتظربمان و رفت

عکس نوشته انتظار دیگر حوصله منتظرماندن را نداشتم منتظرش نماندم روزهای سخت و جبران ناپذیری داشتم سخت و کشنده پر از درد و انتظار غروبهای تکراری پر از دردهای بی درمان زخمهای بی درمان کهنه دیگر منتظرش نماندم ولی عاشق هم نشدم فرقی با انتظار…

روزی فردی قدم به زندگیتان خواهد گذاشت

عکس نوشته عشق جدید روزی کسی از راه خواهد رسید کسی که به شما یاد اوری خواهد کرد عشق جیست و از چه نقطه ای آغاز شد کسی خواهد آمد و شما متوجه می شوید که چرا نتوانستید دل ببازید و او سرآمد تمام عشق…

این حرف قورت دادنا

عکس نوتشته قورت دادن حرف روزی می رسد که این همه حرف را بیرون بریزم از سخنان تلخی که بر زبان آوردم و کسی نشنید این دل را رها کنم حرف را از زندان ذهنم بیرون بکشم این حرفهای تلخ که وجود همه را به…

هر کس امیدی دارد

عکس نوشته امید هرکس که حرف نمی زند سکوت می کند گریه می کند امید به بازگشت دارد، به رفتنش عادت نکرده هستی اش رفته اما هنوز منتظر است امید دارد که بیاید دنیایش زیرو رو شود آری در اندوه مطلق است در فکر عشقی…

ازتفال های حافظ

عکس نوشته آمدی جانم به قربانت هر روز به سراغ دیوان حافظ می روم شاید فالی خبر از امدنت بدهد خبری خوش حرفی تازه مژده ای خسته ام ازبس فال حافظ خواندم همه شعرهایش را خواندم قافیه هایش را هم خوب به یاد دارم ای…

گاهی که دلم می گیرد

عکس نوشته لحظات دلگیر وقتی که دلم می گیرد با خود می گویم که چه خواهد شد چه روزهایی برای من گذشت که او ندانست یا در ثانیه هایی که من در غمم او به یاد من هست یا نه آیا کسی که دلم را…

کاش یکمم

عکس نوشته دوست داشتن کاش یک کم دوستم داشت کاش می دانست که چه قدر دوستش دارم من از این دوست داشتن یک طرفه خسته ام از اینکه فقط من عاشقش باشم از اینکه من بی او تنها کنج غربت بنشینم از این که او…

کاش می شد وقتی اخوان ثالث

عکس نوشته انتظار بی پایان من سالهاست منتظرم پشت کوچه بن بست حوالی کوچه قدیمی که تو را دیدم همان جا روی سکوی سنگی سر کوچه بهار اتگار کسی ندید که من هستم هر چه منتظر شدم کسی نیامد نبود من بودم و تنهایی من…

نباید شاعر می شدم

عکس نوشته کافه دنج نباید شاعر می شدم می ترسم کسی همه شعرهایم را بی آنکه من بدانم تقدیم تو کند ومن عاشق و باران زده بمانم آری من همان تنهای بی کسم که از الفبا فقط شعر می داند غرق در دنیای تباهی در…